اموزه های قران وعترت و نماز

اموزه های قران وعترت و نماز
نويسندگان

انسان براى پيمودن را صحيح تكامل و سعادت بايد از يك‏سو، رابطه خود را با خدا و از سوى ديگر، با خلق خدا تقويت نمايد. بهترين راه تقويت رابطه با خدا، نماز است. البته، مسأله عمل به تكاليف دينى و از جمله اقامه نماز و پرداخت زكات، بحثى است و رسيدن به مراتب عالى كمال بحثى ديگر. نماز و زكات يك ظاهر و مرتبه‏اى دارد كه انجام آن موجب اسقاط تكليف مى‏شود؛ يعنى انسان با عمل به آن از عذاب الهى نجات مى‏يابد. اما اين بدان معنا نيست كه لزوما موجب سعادت اخروى گردد. رسيدن به مقام قرب الهى از طريق گزاردن نماز، مستلزم رعايت نكات خاصى است كه با صِرف عمل به تكليف، آن هم از روى عدم توجه به مفاهيم بلند آن، محقق نمى‏گردد.

امام صادق عليه‏السلام در اين کلام خود با بيان حديثى قدسى، برخى از شرايط قبولى نماز را يادآور مى‏شوند:

اولين شرط اين است كه نمازگزار در هنگام نماز، عظمت خدا را به ياد آورد و به اين نكته توجه داشته باشد كه هر چه بيش‏تر موفق به درك عظمت خدا گردد، خود را در برابر آن كوچك و ناچيز شمارد: «يا ابن جندب، قال اللّه جل و عزّ فى بعض ما أوحي انما اقبل الصلاة ممّن يتواضع لعظمتى.»

نماز کسي را مي پذيرم که در پيشگاه عظمت من خشوع کرده و خويش را از شهوات بخاطر من باز دارد و روزش  را با ياد من سر کند و بر مخلوقات من تکبر نورزد و گرسنگان را سير و برهنگان را بپوشاند.

در اين‏جا براى درك بهتر عظمت خدا، داستانى را از زمان رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نقل مى‏كنيم. در زمان پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، زنى زندگى مى‏كرد به نام زينب عطاره كه به شغل عطرفروشى اشتغال داشت. آن زن عطرهاى خوبى را كه تهيه مى‏كرد، ابتدا خدمت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏آورد و حضرت نيز آنها را خريدارى مى‏كردند. آن زن يك روز از پيامبراكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله خواست تا عظمت خدا را برايش تشريح نمايند. حضرت فرمودند: تو نمى‏توانى عظمت

نماز

 خدا را درك كنى، مگر اين‏كه ابتدا به عظمت مخلوقات خدا پى ببرى. پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله درباره عظمت آفرينش آسمان و زمين فرمودند: اين زمين پهناور با تمام درياها و كوه‏ها و شهرهاى بزرگى كه دارد، نسبت به آسمان اول به مانند حلقه‏اى است كه در يك بيابان بى‏كران افتاده باشد. همين‏طور نسبت آسمان اول به آسمان دوم تا برسد به آسمان هفتم، و آسمان هفتم نيز نسبت به عرش خدا، همچون حلقه‏اى است در يك بيابان بسيار وسيع.

امروزه كيهان‏شناسان، كهكشان‏هايى را كشف كرده‏اند كه ميلياردها سال نورى با كهكشان ما فاصله دارند؛ يعنى كل منظومه شمسى با همه عظمتش در برابر كهكشان راه شيرى و نيز اين كهكشان در برابر كهكشان‏هاى ديگر بسيار ناچيز هستند. حضرت به زينب عطاره فرمودند: وقتى به اين مسائل خوب بينديشى،

نمازگزار، بايد روز خود را با ياد خدا سپرى كند. هستند كسانى كه هميشه و در تمام حال به ياد خدا هستند و هرگز از ياد خدا غافل نمى‏شوند.

متوجه مى‏شوى كه تازه در برابر عظمت مخلوق خدا هيچ به حساب نمى‏آيى تا چه رسد به عظمت خدا. وقتى انسان با چنين ديدى به اين مسائل بنگرد، خودش را در برابر عظمت بى‏نهايت خداوند بسيار كوچك مى‏شمارد و حالت تواضع براى او پيش مى‏آيد.

هستند كسانى كه هميشه و در تمام حال به ياد خدا هستند و هرگز از ياد خدا غافل نمى‏شوند.

شرط دوم از شرايط قبولى نماز اين است كه نمازگزار به خاطر خدا از هوا و هوس‏هاى باطل خود دست بردارد؛ يعنى بگويد: خدايا! به خاطر اين‏كه تو را دوست دارم، دنبال شهوترانى و گناه نمى‏روم. همان‏طور كه انسان به خاطر دوستان خود از برخى خواسته‏هايش صرف‏نظر مى‏كند، به خاطر خدا هم، بايد از شهوات نامشروع خود چشم بپوشد. بين نمازِ خوب خواندن و دنبال شهوات نامشروع رفتن نسبت معكوس وجود دارد؛ به اين معنا كه انسان هر قدر نمازش را بهتر بخواند، به همان ميزان از شهوات نامشروع دور مى‏شود و به عكس، هر چه بيش‏تر شهوترانى كند، از نماز دور مى‏شود. قرآن كريم درباره برخى اقوام گذشته اين مطلب را به زيبايى بيان فرموده و پس از ذكر نام تعدادى از انبيا عليهم‏السلام مى‏فرمايد: «إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا» (مريم: 58)، هرگاه آيات رحمت ما بر آن‏ها تلاوت شود، با گريه روى اخلاص بر خاك نهند. سپس در ادامه مى‏فرمايد: «فخلف من بعدهم خلق اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات.» (مريم: 59)؛ سپس جانشين آن مردم خداپرست، قومى شدند كه نماز را ضايع گزارده و از شهوت نفس پيروى كردند. انسان اگر بخواهد بداند چرا آن‏طور كه بايد و شايد نمى‏تواند در نماز با خدا انس بگيرد، بايد ببيند چقدر به شهوات نامشروع و افكار باطل دل بسته است. بنابراين، شرط دوم قبولى نماز، كنار گذاشتن شهوات نامشروع است: «و يكف نفسه عن الشهوات من اجلى.»

شرط سوم اين است كه نمازگزار، روز خود را با ياد خدا سپرى كند. هستند كسانى كه هميشه و در تمام حال به ياد خدا هستند و هرگز از ياد خدا غافل نمى‏شوند: «رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ.» (نور: 37)؛ پاك مردانى كه هيچ كسب و تجارت آنان را از ياد خدا غافل نگرداند. خداوند چنين مردانى دارد كه حتى اشتغالات مادى دنيا، آنان را از ياد خدا بازنمى‏دارد. مرحوم علامه طباطبايى رحمه‏الله در اين‏باره كه چگونه انسان هم مى‏تواند به ياد خدا باشد و هم به امور زندگى خود بپردازد، مى‏فرمودند: اگر انسان به اين دو مطلب توجه داشته باشد كه هيچ‏گاه از دست دادن عزيزى و يا محبت داشتن به دوستى، مانع از كار و فعاليت روزانه او نمى‏شود و انسان على‏رغم اين‏كه به امور دنيوى خود مشغول است، به ياد عزيز از دست رفته و يا دوست خود نيز مى‏باشد، همواره و در تمام حالات به ياد خداست: «و يقطع نهاره بذكرى.»


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ] [ 23:46 ] [ محمد سلطانی نژاد ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 66
بازدید کل : 6655
تعداد مطالب : 35
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


تماس با ما

کد متحرک کردن عنوان وب